362 آموزه از جادوگران بازار نوین جک شواگر
جادوگران بازار الگوهایی هستند که به ما می گویند براي موفقیت در بازار به چه چیزهایی نیاز داریم! موفقیت در بازار هدف ارزشمندي است اما اگر با موفقیت در زندگی همراه نشود بی نتیجه خواهدبود.
بدون تردید بسیاري از معامله گران و فعالان بازار سرمایه کنجکاو و علاقمند هستند که بدانند که این جادوگران چگونه می اندیشند و چطور در باره بازار فکر می کنند.
با خواندن این آموزه ها می توان درس هاي بسیاري ازطرز فکر آنها و راههاي موفقیت، مهارت و انضباط را از این جادوگران آموخت و با ویژگی هاي مشترك آنان روبرو شد.
1- وقتی توانایی زیان کردن را ندارید دادوستد نکنید.
2- اگر سرمایه تجاري برایتان مهم باشد، محکوم به انجام تعدادي اشتباهات مهلک می شوید تعدادي از بهترین فرصت هاي تجاري را از دست می دهید، زیرا آنها با ریسک بالایی توامان هستند.
3- نگرانی بیش از اندازه نسبت به زیان، شما را در موقعیت زیان نگه می دارد چون ترس سبب تردید شما می شود.
4- تجارت با پولی که می ترسید آن را ازدست بدهید منجر به عواطف منفی می شود که بر تصمیم گیري شما اثر می گذارد و نهایتا شکست تان را تضمین می کند.
5- بازارها معمولا اکثر معامله گران را غافلگیر می کند.
6 – بردباري عنصري است که بازرگانان بسیاري برآن تاکید دارند وبراي موفقیت اهمیت حیاتی دارد.
7- منتطر می مانم تا ببینم پول در گوشه اي ریخته است و تنها کاري که باید بکنم این است که به آنجا بروم و پول را بردارم و در این مدت هیچ کاري دیگر نمی کنم.
8- خود را مجبور می کردم تا به اندازه اي صبر کنم که معامله اي پیش بیاید که خیلی جلب توجه کند به طوري که نتوانم از گرفتن آن سرباز زنم، بدین گونه احتمال موفقیت خود را بالاتر بردم.
9- گوش دادن به عقاید دیگران در باره دادوستد کار اشتباهی است.
10- کار از آنجا آغاز شد که حریص شدم و به دنبال راهی آسان بودم که برخی از ضررهایم را با پیروي از تحلیل دیگري جبران کنم.
11- در معامله گول حرف دیگران را خوردن، احمقانه است.
12- با تن دادن به تصمیم گیري معاملات فردي دیگر، روشی براي مدیریت ریسک نخواهید داشت.
13– بازار یک مجري قانون سخت است که بی رحمانه و بی تردید جریمه هاي سنگینی را بابت همه تخلفات می گیرد.
14- هر کسی چیزي را که بخواهد، از بازار دریافت می کند.
15- مجبور نیستید همیشه در بازار بمانی. اگر حس معامله کردن ندارید یا به هر دلیلی فکر می کنید معامله کردن اشتباه است معامله نکنید. براي اینکه بتوانید در بازار سود کنید باید اعتماد به نفس وهمچنین میل به این کار داشته باشید.
16- اگر نمی توانید ضرري اندک را بپذیرید، دیر یا زود مجبور خواهید شد بزرگتربن ضرر را تجربه کنید.
17- بازار سهام و اوراق بهادار در برابر بازار ارز، قطره اي در برابر دریا هستند.
18- از دست دادن یک فرصت، به اندازه معامله در خلاف جهت بازار بد است.
19- چیزي که اهمیت دارد این است که بتوان ارزیابی کرد در یک زمان خاص بازار بر چه چیزي تکیه دارد.
20- در یک زمان خاص لزوما تحلیل دیگران مانند تحلیل شما نیست وخیلی مهم است که به این نکته توجه داشته باشید باید به اخبار دسترسی داشته باشید و بدانید که تکیه بازار کجاست.
21- دقت داشته باشید ما مقدار زیادي پول خرج کرده ایم و روي عملیات داخل شرکت خود کلی فکر کرده ایم. ما اقدامات بدون شکست زیادي انجام داده ایم تا اطمینان یابیم که اشتباه نمی کنیم.
22- همیشه به طور دقیق بدانید کجا قرار دارید بیش از اندازه پول خود را بر روي یک دادوستد بزرگ یا گروهی از معاملات که همبستگی بسیاري باهم دارند متمرکز نکنید.
23- هنگامی که شما پیاپی ضرر می کنید توانایی درک وتحلیل داده ها در شما مختل می شود و این به خاطر نبود عامل اعتماد به نفس است که ناشی از همین سلسله ضررهاست. باید سخت بکوشید تا اعتماد به نفس تان را به دست آورید و کاهش حجم معاملات در رسیدن به این هدف، به شما کمک می کند.
24- باید با حجمی معامله کنید که اگر زمان سنجی درستی نداشتید سرمایه تان را از دست ندهید.
25- فکر نمی کنم که اگر برروي اینکه بیشتر از 50 درصد اوقات، تحلیل تان درست است حساب کنید همواره معامله گر موفقی باشید. باید راهی بیابید که تنها با 20 تا 30 درصد تحلیل درست بتوانید سود کنید.
26- هنگامی که نمی دانید چه چیزي در حال رخ دادن است کار درستی نیست که بخواهید معامله تان را باز بگذارید اصلا عاقلانه نیست.
27- بهترین معامله گران. واقعا باهوش اند وهمگی سخت کوش اند. منظور از سخت کوشی تعهد در کار و تمرکز است. اصلا ربطی به این ندارد که چند ساعت کار می کنید. این معامله گرها به حرفه شان متعهدند آنها پیش بینی می کنند، پیش بینی خود را ارزیابی می کنند اطلاعات جمع آوري می کنند و آن اطلاعات را ارزیابی می کنند آنها پیوسته از خودشان می پرسند من چه کاري را درست انجام می دهم؟ چه کاري را نادرست انجام می دهم؟ چگونه می توانم نقطه قوتم را ارتقا دهم؟ چگونه می توانم اطلاعات بیشتري کسب کنم؟ و به گونه اي در کارشان وسواس به خرج می دهند.
28- شجاعت خصوصیت دیگر معامله گران است. نه اینکه فقط بینش کافی داشته باشد تا بتوانند چیزها را به گونه اي ببینند که با دیگران متفاوت باشد. بلکه باید جرات داشته باشد تا به آن جامه عمل بپوشاند وسر حرفش بماند.
بیشتر وقت ها سخت است که با دیگران تفاوت داشته باشید اما اصولا اگر معامله گر موفقی باشید این کار را انجام می دهید. در داد وستد ” همیشه ” نداریم بلکه بسته به شرایط، باید تصمیمات متفاوت گرفت. بسیاري از مردم می خواهند بدون تحمل تعهد و سختی یک معامله گر موفق بشوند در حالی که همیشه سختی بسیاري را باید متحمل شد.
29- بسیاري از معامله گران به بازار به عنوان یک بازي شگفت انگیز نگاه می کنند، نه یک کار.
30- از این وسوسه که همواره بخواهید کاملا درست عمل کنید دوري کنید.
31- اگر معامله اي که بابت آن خیلی نگران هستید، آنقدرها هم که می ترسیدید، بد از آب در نیامد، ازآن خارج شوید.
32- همیشه ترس وجود دارد، اما به آن عادت می کنید.
33- نرخ بر پایه روانشناسی افرادي که در بازار معامله می کنند حرکت می کند واقعا می شود اضطراب، حرص وترس را در بازار دید. این نوع هیجانات سرانجام به شکلی در سفارشات وحرکت نرخ نمود پیدا می کنند.
34- بسیاري از کسانی که می شناختم به همان سرعتی که پول بدست می آوردند آن را خرج می کردند و فرض آنها این بود که می توانند تا ابد به همین میزان پول دربیاورند.
35- باید توجه بیشتري هم به این موضوع بکنید که کی وارد بازار می شوید و کی از آن خارج می شوید.
36- نگاه کنید تا ببینید که بازار چگونه به اطلاعات بنیادي واکنش نشان می دهد.
37- من هرگز تلاش نمی کنم که در کف بخرم یا درقله بفروشم. حتی اگر بتوانید کف بازار وارد معامله شوید. ممکن است بازار سال ها در آن وضعیت بماند وسرمایه شما را آنجا معطل کند. پیشنهاد می کنم اصلا پیش از اینکه حرکتی آغاز شده باشد، وارد بازار نشوید بلکه بهتر است صبر کنید حرکت خوب تثبیت شود و سپس وارد بازار شوید.
38- بخش میانی حرکت نرخ، همان بخش آسان حرکت است.
39- این کار معامله گران اشتباه است که تلاش می کنند سقف و کف ها را بگیرند زیرا آنها می خواهند پیش بینی خود را زودتر از حرکت بازار قرار دهند.
40- هنگامی که در بازار ضرر ببینم، از آن خارج می شوم، اصلا هم مهم نیست که نرخ بازار چیست. به این دلیل خارج می شوم که باور دارم هنگامی که در بازار ضرر می بینید، تصمیماتی که پس از آن می گیرید، معمولا عاقلانه نخواهد بود.
14- اگر هنگامی که بازار شدیدا در خلاف جهت پیش بینی شما عمل می کند، معطل کنید، دیر یازود بازنده خواهید شد.
24- هنگامی که از معامله خارج می شوید به تدریج آن را فراموش کنید. اگر نتوانید آن را از ذهن تان بیرون کنید نمی توانید معامله کنید.
34- اصولا یاد گرفتم که باید از معاملات ضررده، فورا خارج شد نه تنها که باید در نظر بگیرید روي یک معامله چقدر می توانید از دست بدهید، بلکه همچنین باید در نظر بگیرید که ممکن است چند معامله سودده را به خاطر اثر روانی اي که آن معامله ضررده روي شما گذاشته وبه خاطر آن معامله از دست بدهید.
44- براي اینکه افزایشی در بازار رخ دهد، لازم است کسانی که وارد بازار نشده اند و می خواهند خرید کنند وارد بازار شوند.
45- رفتار معامله گران حرفه اي بارفتار معامله گران بی تجربه بسیار تفاوت دارد.
46- بدتربن چیزي که می تواند در بازار براي شما رخ دهد، این است که درست قضاوت کنید اما ضرر بدهید.
47- شما باید همواره خودتان را با تغییرات وفق دهید.
48- هر معامله گري، معاملات ضررده و سودده دارد. هنگامی که از این معاملات سر در آوردید، می توانید با دقت بیشتري معاملات تان را انتخاب کنید و از انجام معاملاتی که احتمال ضرر بیشتري دارند، پرهیز کنید.
49- براي هر معامله گري پیش می آید که هرازگاهی حس وحال خیلی خوبی نداشته باشد.
50- هنگاهی که خوب معامله می کنید، وضعیت روانی بهتري دارید، اما هنگامی که معاملات تان به خوبی پیش نمی رود، به امید و آرزوهاي بی خود رو می آورید وبه جاي اینکه وارد معاملاتی شوید که فکر می کنید سودده اند، وارد معاملاتی می شوید که امید دارید سودده باشند.
51- هر معامله گرسرانجام به شیوه معاملاتی اي دست می یابد که با ویژگی هاي شخصیتی اش سازگار است.
52- گاهی افراد به این خاطر ضرر می کنند که درست انتخاب نمی کنند اگر یک معامله گر تحلیل می کند، اما باز هم سود نمی کند، احتمالا باید روش دیگري را پیش بگیرد.
53- یک معامله گر باید روشی را انتخاب کند که با آن راحت است یعنی روشی که با شخصیت فرد تناسب دارد.
54- هر معامله گر باید بازار مناسب خود را انتخاب کند مشخص کند که می خواهد با یک سیستم معاملاتی کار کند یا ترجیح می دهد که براساس قضاوت هاي شخصی اش معامله کند روش بنیادي را می پسندد یا روش تکنیکال.
55- معامله گرانی هستند که خیلی مایل اند استراتژي هاي بلند مدت طراحی کنند امادرعوض در کوتاه مدت معامله می کنند چراکه صبور نیستند وهمواره دوست دارند “یک کاري انجام دهند “.
56- افراد ذاتا به یک روش معاملاتی تمایل دارند، اما عاقبت روش مخالف آن را در پیش می گیرند، که این کار معمولا براي ارضاي برخی نیازهاي هیجانی است بعبارت دیگر شاید نیاز به ایجاد تناسب میان شیوه معاملاتی و ویژگی هاي شخصیتی امري معقول ومنطقی باشد اما رایج نیست.
57- اگر بازار به تعداد زیادي خبر منفی، اعتنایی ندارد نتیجه می گیرم که این واکنش، نشان دهنده یک حرکت افزایشی قریب الوقوع است.
58- ماهیت نرخ ها براساس حدس وگمان است.
59- به نتایج خیلی شکاک باشید هر چه یک سیستم خوب هم به نظر بیاید باید براي اثبات خلافش سخت گیرتر باشد. این کار بسیار با طبیعت انسان ناسازگار است. انسان مایل است کاري کند که عملکرد تاریخی یک سیستم را تا آنجا که ممکن است خوب نشان دهد.
60- کارل پوپر: بیشتر پیشرفتی که در دانش حاصل شده، از تلاش براي ردکردن نظریات مان به دست آمده، نه براي اثبات آنها.
61- در زمینه معاملات تمام تلاش تان را بکنید تا نتایجی را که بدست آورده اید رد کنید. سعی کنید به هر مشکلی که سیستم تان دارد یا هرجاي آنکه به نظر می رسد مشکوک باشید. فکر کنید اگر صادقانه تلاش کنید تا با رد سیستم تان آن را به چالش بکشید آنگاه شاید، تنها شاید بتواند سیستم معتبر می شود.
62- چشمی که با الگوها خو گرفته باشد، آنها را در همه جا می بیند.
63- ما بی طرفانه به الگوها نگاه نمی کنیم، یعنی هنگامی که چشم انسان نگاهی گذرا به نموداري می اندازد، به همه داده ها، وزن یکسانی نمی دهد. بلکه روي مواردي که توجهش را جلب می کند وبسیار توي چشم هستند تمرکز می کند وما هم بیشتر بر پایه این موارد خاص نظریه پردازي می کنیم.
64- سرشت بشر این گونه است که موفقیت گیج کننده یک روش را می بیند وضررهایی را که روزانه به او وارد می کند و او را از پاي در می آورد نادیده می گیرد.
65- این تمایل به یافتن الگوها، همان ویژگی عجیبی است که باعث می شود افراد متقاعد شوند که خرافات، طالع بینی وپیش گویی چیزهاي درستی هستند. نتایج موفقیت آمیز هم خیلی بیشتر از شکست ها، توجه را به خود جلب می کنند هنگامی که پیشگویی یک پیشگو، درست از کار درآید فرد تمایل پیدا می کند مواردي را که پیش بینی، نادرست یا مبهم بوده، فراموش کند.
66- نباید همه سرمایه تان را روي یک معامله بگذارید وکاملا هم کار اشتباهی است که روي برخی معاملات، بیش از دیگر معاملات، سرمایه گذاري کنید.
67- ذهن انسان تمایل دارد حتی جاهایی هم که الگو وجود ندارد، الگو بیابد.
68- از دست دادن یک معامله مهم، از انجام یک معامله بد خطایی بسیار بزرگتري است.
39- اصولا اگر معامله خوبی را ازدست بدهید چیزي وجود ندارد که از شما حمایت کند یعنی هیچ چیزي در سیستم وجود ندارد. که به شما اطمینان دهد که سرانجام می توانید وارد معامله شوید همچنین از دست دادن یک معامله خوب می تواند دلسرد کننده باشد مخصوصا هنگامی که در دوره ضررده باشید.
70- بهتر است که وقت تان را روي ایده ي خودتان بگذارید.
71- اصولا اگر کسی زمان وهزینه کافی روي ساخت یک سیستم صرف کرده باشد ترجیح می دهد که آن را استفاده کند، نه اینکه آن را بفروشد.
72- همیشه انسان وسوسه می شود که معاملات خوب را براساس سست ترین دلایل ببیند.
73- ویلیام آکهارت : نمی توانم بپذیرم که ما تنها به این خاطر که از فسفر وکربن ساخته شده ایم می توانیم کارهایی بکنیم که از سیلیکون ومس برنمی آید واز آنجایی که ابزارهاي سایبري فاقد بسیاري از محدودیت ها هستند که بشر با آنها رو به روست، روزي خواهد رسید که از انسان هم بهتر معامله کنند شک ندارم روزي می رسد که بهترین معامله گر جهان یک ماشین خودکار باشد.
74- احتمال تجربه موفقی که تنها بر پایه شانس ادامه پیدا کند می توان گفت که صفر است.
75- بیشتر سیستم ها بی ارزش هستند چون فقط سازگاري بیش از حدي با اطلاعات گذشته دارند.
76- براي داد وستد و معامله، هوش متوسط براي این کار کافی است ؟ ویژگی هاي احساسی از آن مهم تراند
77- در کل گرایشی در بازار وجود دارد که سرمایه از بیشتر افراد کسر شود وبه اندک برسد آنگاه در دراز مدت اکثریت افراد سرمایه شان را از دست می دهند. نتیجه اي که از این بحث می توان گرفت که به درد معامله گران بخورد این است که براي سود بردن در بازار باید به مانند اقلیت رفتار کرد. اگر عادت رایج و گرایش هاي طبیعی انسان را وارد داد وستد کنید، جزو آن اکثریت خواهید شد و طبیعتا ضرر خواهید کرد.
78– اگر یک معامله گر سودهایش را بگیرید وبا ضررهایش بازي کند؛ محکوم به شکست است.
79- یک عقیده معروف وجوددارد که کاملا اشتباه است: با گرفتن سود، ورشکسته نمی شوید. اما این کار دقیقا چیزي است که به خاطر آن، بسیاري از معامله گران ورشکست می شوند. تازه کارها با پذیرفتن ضررهاي بزرگ ورشکست می شوند وحرفه اي ها با گرفتن سود هاي اندک. سرشت بشر اینگونه است که نمی گذارد که سود به حداکثر برسد، بلکه دوست دارد که احتمال سود را افزایش دهد.میل به حداکثر رساندن معاملات سودده (یا به حداقل رساندن تعداد معاملات ضررده ) به ضررمعامله گراست. تعداد معاملات سودده کم اهمیت ترین آمار عملکرد است وحتی ممکن است با عملکرد رابطه عکس داشته باشد.
80- “میل خلاف روند” گرایش دیگري است که موفقیت در دادوستد را از بین می برد مردم می خواهند که ارزان بخرند و گران بفروشند این میل باعث می شود که خلاف روند عمل کنند اما مفهوم ارزانی و گرانی باید پایه و اساس داشته باشد. مردم بیشتر نرخ هایی را که به آنها عات دارند، عادي ونرخ هایی را که در این سطوح نیستند نرخ هاي نامناسب می دانند این طرز فکر باعث می شود که بر خلاف یک روندي که در حال پدید آمدن است معامله کنند آنها فرض را بر این می گذارند که سرانجام نرخ به حالت طبیعی ( به نظر خودشان ) باز خواهد گشت وفاجعه از این جا شروع می شود.
81- کسانی (معامله گران) که موفق می شوند، نمی گذارند وضعیت بدشان بدتر شود، یعنی نمی گذارند که معاملات بد آنها را ازلحاظ هیجانی بی ثبات کرده وآنها را مجبور کند که معاملات بد بیشتري اجرا کنند. همچنین، می توانند درد ضرر کردن را احساس کنند. اگر نتوانند درد را احساس کنید، مثل کسانی خواهید بود که حسگر درد ندارند. در این دنیا بدون درد نمی توان به زندگی ادامه داد. به طریق مشابه، در بازار نیز، اگر درد ضرر کردن را حس نکنید احتمال بقاي مالی شما بسیار کم خواهد بود.
سال هاي نخستی که معامله کردن را آغاز می کنید اهمیت بسیاري دارد. اگر با سرمایه اي بسیار ناچیز وارد بازار شوید و احسا س کنید که می توانید ضرر کنید بسیار موقعیت بهتري خواهید داشت تا کسی که با پول زیاد وارد شود چرا که هنگامی که ضرر می کردند دردي حس نمی کردند.
82- از بسیاري جهات، سودهاي کلان، نسبت به ضررهاي کلان به مراتب بیشتر وضعیت هیجانی انسان را متزلزل می کند. دل نبستن به سودهاي کلان خیلی مهم است. هنگامی که پشت سر هم موفق می شوید وسوسه می شوید که فکر کنید کار خاصی انجام می دهید که به شما امکان می دهد خیلی سریع پیشرفت کنید. به تدریج فکر می کنید که میتوانید با دقت کم، تصمیم گیري کنید می توان تصور کرد که پس از آن چه اتفاقی می افتد بعنوان یک قاعده کلی، ضررها شما را قدرتمند وسودها شما را ضعیف می کند.
83- تندي حرکت نرخ نشان می دهد که پویایی بازار ناگهان افزایش یافته است بنابراین حتما سودي هم که راحت بدست آمده، ممکن است از بین برود.
84- هر گاه دارید ضرر می کنید فکر کردن به اینکه شاید بازار در حال انجام حرکت اصلاحی باشد شما را آرام می کند نباید چنین کاري کنید. از سوي دیگر هرگاه سود هنگفتی بدست آورده اید و فکر کردن به حرکت اصلاحی شما را آزار می دهد باید پیش از هر چیز به حرکت اصلاحی فکر کنید.
85- اگر نرخ حرکت کند وبه نقطه حد ضرر شما برسد نباید فکر کنید که حرکت بازگشتی ئر حال رخ دادن است.
این یک نمونه از فکر هاي امید بخش است که معامله گر را وا می دارد مجال بیشتري به ضررهایش بدهد. البته ممکن است واقعا در حال بازگشت باشد. اما هنگامی که زمان خروج فرا رسیده است، نباید دیگر چنین فکري بکنید.
86- اگر براي ارضاي هیجانات وارد این کار شوید محکوم به شکست خواهید بود زیرا چیزي که به نظر خوش آیند می آید معمولا اشتباه است.
87- باید از همان ابتدا مشخص کنید که آیا براي تفریح وارد این کار شده اید یا براي موفقیت. حال اگر معیار موفقیت تان پول یا هر چیزدیگري باشد براي برنده شدن در دادوستد با هدف رسیدن به موفقیت، معامله کنید.
88- به این فکر نکن که بازار قرار است چه رفتاري بکند، به هیچ وجه روي آن کنترل نداري. به این فکر کن که اگر به فلان نقطه رسید، چه کار خواهی کرد.
89- هیچ گاه به موقعیت هاي خوبی که بازار در جهت پیش بینی شما درحال حرکت است، فکر نکنید، چرا که در چنین موقعیت هایی، نیاز نیست که هیچ کار دیگري انجام دهید. در عوض به چیزهایی فکر کنید که به رخ دادن آنها کمترین علاقه را دارید وبه این بیندیشید که در چنین حالتی، چه کار باید انجام بدهید.
90- اکثریت مردم حتی از کسی هم که کاملا تصادفی معامله می کند، بدتر معامله می کنند.
91- هر کسی که مدتی در بازار معامله کرده است به تدریج به این فکر می رسد که بازار ویژگی هاي شخصی دارد خیلی وقت ها این حس به شما دست می دهد که می خواهد مچ شما را بگیرد، که در واقع به گونه اي انسان نمایی این فرآیند است. بازار شبیه به مربی اي است که می کوشد روش هاي ضعیف معامله کردن را به تدریج معرفی کند. بیشتر مردم این درس را خیلی خوب یاد می گیرند.
92- بازار دوست دارد که با دادن احساس امنیت کاذب نسبت به روش هایی که میزان موفقیت بالایی دارند ودر درازمدت ضررهاي سهمگینی می دهند دل شما را خوش کند. درکل چیزي که بیشتر وقت ها جواب می دهد تقریبا در تضاد با چیزي است که در درازمدت نتیجه مثبت می دهد.
93- مردم معمولا یک برد قطعی را به خطر کردن براي چیزي که بازدهی بیشتري می تواند داشته باشد ترجیح می دهند.
94- جلوي پیشرفت ضررهاي تان را وقتی که اندک اند بگیرید و بگذارید سودهایتان رشد کند.
95- نگرانی بیش ازحد معامله گران نسبت به معاملات کنونی خود، نمونه اي دیگر از تاثیر مخرب روي آوردن به کارهاي راحت است. فرد پیش از اینکه سودهایش به هدفی که برایشان از پیش تعیین شده برسد آنها را نقد می کند چرا که می ترسد بازار آن سودها را از او بگیرد.
96- بسیاري از اوقات، نتایج عالی نتیجه یک روش خطا وغیر معقول است.
97- طراحان سیستم تنها زمانی نتایج کارشان را بپذیرند که هرکاري را که می توانسته اند در جهت رد آنها انجام دهند، انجام داده باشند.
98- میل به انجام کارهاي راحت در واقع باعث می شود که بیشتر افراد نتایجی را تجربه کنند که حتی از نتایج تصادفی در بازار هم بدتر باشد.
99- بیشتر مردم تنها به این خاطر ضرر نمی کنند که مهارت لازم را ندارند که از حالت تصادفی بهتر معامله کنند بلکه همچنین به این دلیل می بازند که خصوصیات طبیعی انسان آنها را در دام الگوهاي رفتاري خاصی گرفتار می کند که منجر به نتایجی می شوند که حتی از حالت تصادفی هم بدتراند.
100- غرایز طبیعی ما را در دادوستد گمراه می کنند بنابراین برا ي اینکه یک معامله گر موفق شویم این است که رفتارهاي مان را از نو برنامه ریزي کنیم تا بتوانیم کارهاي درست را انجام دهیم نه کارهایی که احساس خوبی را به ارمغان می آورند.
101- به رفتاري که بازار ممکن است انجام دهد اهمیتی ندهید به این اهمیت بدهید که در واکنش به بازار چه کار انجام خواهید داد.
102- براي کسی که می خواهد در بازار موفق بشود مهم ترین عامل داشتن برنامه است. داشتن برنامه باعث ایجاد نظم می شود که از اجزاي اساسی موفقیت در دادوستد است و دوم اینکه به شما یک معیار می دهد که با آن می توانید عملکرد خودرا بسنجید.
103- اگر در درازمدت از قواعدتان پیروي کنید احتمال موفقیت تان بالا می رود و می توانید دوباره به پیشروي خود ادامه دهید اما درکوتاه مدت، پیروي از برنامه معاملاتی مهم تر از نوسانات کوتاه مدت سرمایه است.
104- دانستن تفاوت میان ترس و احتیاط در برابر بازار بسیار اهمیت دارد. اگرچه احتیاط کردن براي حفظ سرمایه ضروري است. اما اگر از ضرر کردن بترسید موفق نخواهید شد. ترس شما را از تصمیم گیري هاي درست باز می دارد.
105- برخی از مردم کفش می سازند، برخی هم خانه می سازند ما هم درآمد سازي میکنیم و مردم هم بسیار مشتاق اند که پول بسیاري را به ما بدهند تا برایشان این کار را بکنیم.
106- واقعا تالار براي سریع یاد گرفتن جاي بسیار خوبی است بعد از مدتی به ثبات می رسید اما هنگامی که تازه وارد کار شده اید، براي شروع بسیار جاي مناسبی است چرا که معامله گران بسیاري در آنجا هستند.
107- اگر کسی نداند چه کار دارد می کند، سریع پول از دست می دهد.
108- مردم ترجیح می دهند حد ضررشان را بیشتر درست بالاي سقف یا زیر کف روز قبل بگذارند.
109- زنگ خطري را تعیین می کنم که هر گاه به صدا در آمد معامله ام را تسویه می کنم.
110- بازار همواره به اعداد رند می رسد بنابراین بهترین جا براي ورود به بازار پیش از رسیدن آن به این اعداد است ومی توان در چنین مواقعی کاري را انجام داد که من به آن ” اثر آهن ربا ” می گویم.
111- هرگاه قیمت به سمت بالا حرکت کند از هر کسی که در اتاق معاملات کار می کند بخواهید که با کارگزارهاي مختلف تماس بگیرند وبه میزان سروصداي آنها گوش دهند دقت کنند تا ببینند، میزان هیجان آنجا چقدر است. معاملات با چه حجمی انجام می شوند. اگر خیلی سروصدایی آنجا نباشد و حجم سفارش ها کوچک باشد آنگاه معامله هایم را می بندم. چراکه ممکن است بازار برگردد اما اگر خیلی شلوغ باشد ومعاملات سنگینی انجام بپذیرند، ترجیح می دهم که معامله ام را نگه دارم.
112- نقدینه ترین زمان، بازشدن بازار است. پس از آن خیلی سریع نقدینگی کاهش پیدا می کند دومین دوره اي که نقدینگی بالایی دارد زمان بسته شدن بازار است. در واقع حجم معاملات در روز، یک منحنی ” U ” شکل را ایجاد می کند. دقیقا هنگام باز شدن بازار نقدینگی بسیار زیاد است. سپس کاهش می یابد و در نیمه روز به پایین ترین حد خود میرسد و سپس دوباره شروع به بالا رفتن می کند وهنگام بسته شدن، نقطه اوج دومی را تشکیل می دهد.
113- حتی افراد هم می توانند بازار را حرکت دهند.
114- پژوهش خوبی انجام دهید تا موقعیت بهتري داشته باشید.
115- به محض اینکه از معامله کردن لذت نبردم یا به این نتیجه رسیدم که نمی توانم سود کنم این کار را رها خواهم کرد.
116 – بازار خیلی سریع تغییر می کند. خیلی از الگوهایی را که قبلا براساس آنها معامله می کردم، اکنون از بین می روند چرا که افراد نیز به تدریج از آنها آگاه می شوند.
117- تر جیح می دهیم که هم شیوه هاي معاملاتی مان را تنوع به بخشیم و هم در زمان تنوع ایجاد کنیم.
118- بازار انسان نیست و تلاش نمی کند که مرا عصبانی کند سعی می کنم که عصبانیتم را تا آنجا که می توانم کنترل کنم چرا که اگر کسی بخواهد معامله گر خوبی باشد باید بتواند احساسساتش را کنترل کند.
119- همیشه اطمینان حاصل می کنم که کارها را به گونه اي انجام دهم که فردا هم بتوانم کار کنم.
120- باید به دنبال راهی باشید که از دیگران پیشی بگیرید بهتر است که میان معامله بر پایه قضاوت شخصی ومعامله براساس سیستم، حد وسطی را دنبال کنید.
121- می توانید با کمک گرفتن از قضاوت شخصی خود در ورود وخروج از معاملات خود کمک بگیرید.
122- در واقع هر چه بهتر عمل کنیم، با حجم بیشتري معامله خواهم کرد وهر چه وضعیتم بدتر شود با حجم کمتر.
123- میان میزان اطمینان وموفقیت در داد وستد همبستگی قوي وجود دارداما به هیچ وجه همبستگی کاملی وجود ندارد برخی افراد این اطمینان را دارند. اما اگر کسی ابزار پیشرفت را نداشته باشد، اصلا اهمیتی ندارد که اطمینان داشته باشند یا نداشته باشند، به هر حال ضرر خواهد کرد
124- همه معامله گر هاي خوب به توانایی خود در معامله اطمینان دارند.
125- یک معامله گر موفق، منطقی، تحلیل گر، وعمل گراست و می تواند هیجانات خود را کنترل کند. همچنین یک معامله گر موفق، مایل به کسب سود است.
126 – تصورات غلط مردم از بازار: باور دارند که می توان با کار خیلی کم، پول پارو کرد. فکر می کنند با اندکی تحقیق در تعطیلات آخر هفته می توانند سالانه 001 درصد بازگشت داشته باشند. واقعا مسخره است.
127- برخی هنگامی که ضرر می کنند هر کسی را به جز خود سرزنش می کنند. اگر پولی را از دست دادید مسئولیتش با خودتان است.
128- اشتباهات در بازار: بسیاري از افراد بدون هیچ اطلاعاتی وارد بازار می شوند. به این خاطر وارد بازار می شوند که کارگزارشان به آنها گفته است که بازار افزایشی است. اینکه اطلاعات نیست. اما واقعیت این است که بیشتر معامله گران به اندازه کافی دوام نمی آورند.
129- براي اینکه معامله گر موفقی باشید باید تمام وقت کار کنید براي هر چیز خوبی در زندگی باید هزینه اي پرداخت.
130- براي سودآوري در بازار، مزیت و برتري داشته باشید ممکن است مدیریت سرمایه خوبی داشته باشید اما رویکردي نداشته باشید که برایتان مزیت داشته باشد، نمی توانید ببرید.
با فرض مزیت وبرتري باید کنترل ریسک شدیدي را درپیش بگیرید که شما را در برابر رخدادهاي نادري که باعث حرکات ناگهانی وبزرگ در بازار می شوند، شما را محافطت کند.
131- وقتی به تالار بورس می روید، می فهمید از همه اقشار آدم آنجا هستند. لازم نیست دانشمندي بزرگ باشید تا معامله گر شوید. تحصیلات رسمی واقعا خیلی با مهارت فرد در دادوستد ربطی ندارد.
132- در هر کاري که بتوان به آن سرعت پول را از دست داد همین طور می توان آن را به همان سرعت بدست آورد.
133- هر چه زمان پیش بینی دورتر باشد، دقت پیش بینی به شدت کاهش می یابد.
134- باید از آنجه که از بازار بدست می آوردید، راضی باشید. اگر خیلی سود به دست نیاوردید، بدون بی میلی با سودي اندک از بازار خارج شوید.
135- بخشی از فرآیند دادوستد، این است که پیش ازدست به کار شدن، کمی شرایط را سنجیده وسبک و سنگین کنید. اگر زمان سنجی ورودتان به اندازه کافی خوب باشد حتی اگر هم اشتباه کنید، پول زیادي از دست نخواهید داد.
136 – برخی از بهترین معاملات هنگامی پیش می آیند که همه ترسیده اند. عموم معمولا در بازار بدون فکر عمل می کنند.
137- سعی نکن که در یک معامله بد سود به دست بیاوري تنها تلاش کن که بهترین جا را براي خروج پیدا کنی.
138- هنگامی که که از بازار خارج شدي، به راحتی می توانی دوباره وارد شوي. اگر با نرخ بیشتري دوباره خریدي، تنها به آن بعنوان معامله اي جدید نگاه کن.
139- پیشگام ها از پشت سر تیر می خورند.
140- بهتر است که ایده بدي داشته باشید وزمان سنجی تان خوب باشد تا اینکه ایده خوبی داشته باشید و زمان سنجی تان بد باشد.
141- فهمیده ام که یک انسان عادي ام وهمیشه اشتباه می کنم تنها تلاش می کنم که کمتر آنها را انجام دهم.
سریع تر آنها را تشخیص دهم وسریع آنها را اصلاح کنم.
142- من دادوستد را بعنوان یک سرگرمی ویک فن یاد گرفته ام مانند هر هنر دیگري، مانند نواختن یک پیانو، کمال دست نایافتنی است. هیچگاه یک قطعه را عالی نخواهم نواخت و هیچ وقت در کف نخواهم خرید و در سقف نخواهم فروخت اما اگر هر روز تلاش کنید ثبات دست یافتنی خواهد بود.
143- انضباط وتمرکز این دو مهارت براي معامله گر شد ن ضروري می باشند
144- هم در موسیقی وهم در دادوستد، بهترین عملکرد را هنگامی خواهید داشت که آسوده خاطر باشید و در هردوي این مهارت ها باید هرچه را که پیش می آید، بپذیرید
145- داد وستد بیش از هر کاردیگري، عمل گرایانه است.
146- زن ها بیشتر براساس احسا سات درونی شان عمل می کنند. مطمئنا احساسات درونی نیز وارد بازي دادوستد می شوند.
147- یادگیري بازار می تواند سالها به طول بیانجامد. تا آنجا که می توانید به معامله گرهاي موفق نزدیک شوید، به کار کردن رایگان براي یکی از آنها نیز فکر کنید.
148- هیچگاه از بازار نترسید. هیچگاه از اشتباه کردن نهراسید اگر اشتباه کردید با هچ کردن معامله تان را پیچیده نکنید خیلی ساده خارج شوید.
149- فعالانه خودرا با بازار درگیر کنید.
150- هیچگاه حریص نشوید. اصلا اشکالی ندارد که پول خود را رها کنید و دنبال معامله دیگري باشید.
151- یک معامله گر کسی است که کار خودش را انجام می دهد، برنامه منحصر به خودش راداردوخودش تصمیم می گیرد و تنها با عمل وتفکر مستقیم است که یک معامله گر می تواند تشخیص دهد که چه زمانی یک معامله خوب از آب در نخواهد آمد.
152- اگر یک وقت دیدید که وسوسه شده اید ایده معاملاتی کسی دیگري را دنبال کنید. این کار معمولا نشانه قوي اي خواهد بود که باید از معامله خارج شوید.
152- یکی از ویژگی هاي پایه اي ومشترک در همه معامله گران احساس اطمینان نسبتا قوي اي است که به توانایی خود در رسیدن به موفقیت دارند.
153- اعتماد بالا یکی از عوامل ضروري براي رسیدن به موفقیت استثنایی در دادوستد و به باور من در هر کار دیگري است.
154- ویژگی هاي اساسی معامله گران : متکی بودن بر خود در طرح ایده ها و گرفتن تصمیمات معاملاتی، تمایل به پذیرش ریسک، توانایی اصلاح فوري اشتباهات و صبر، صبر، صبر
155- هر بار که ضرر کنیم، باید از آن چیزي بیاموزیم و به ضرر، بعنوان هزینه تحصیل در “دانشگاه دادوستد ” نگاه کرد. اگر از یک ضرر چیزي یاد بگیرید واقعا نمی توان به آن ضرر گفت.
به ضرر بعنوان مشکل نگاه نکنید و به آنها به عنوان فرصت نگاه کنید که خود را به مراحل بالاتر ارتقا دهید.
156- نمی گذاشتم ضررهایم از حدي فراتر برود که نتوانم کنترلی روي شان داشته باشم. مقداري پول در حساب هایم می ریختم که توانایی از دست دادنشان را داشته باشم به گونه اي که اگر پولم را ازدست دادم زندگی ام تحت تاثیر قرار نگیرد.
157- این مفهوم را در ذهنم شکل داده بودم که هیچگاه معامله اي را انجام ندهم که توانایی ام را در ادامه دادن به کارم، از من بگیرد. همیشه روي هر معامله به اندازه اي ریسک می کردم، که می دانستم در صورت نادرست بودن تصمیمم، باز هم می توانم برگردم وبه این بازي ادامه دهم.
158- هنگامی که بازار در جهت معامله تان پیش می رود واحساس هیجان و عجله به شما دست می دهد و
هنگامی که خلاف شما حرکت کرد، احساس نا امیدي کنید مسلما این احساسات شما را معامله گر خوبی نخواهند کرد. فارغ از هر اتفاقی که می افتد روز به روز تلاش کنید که به احساس تعادل دست یابید.
159- به هر معامله بعنوان یکی از هزار معامله اي نگاه کنید که در آینده انجام خواهید داد اگر به هزار معامله اي که در آینده انجام خواهید داد فکر کنید هر معامله اي که انجام می دهید ناچیز به نظر خواهد آمد. اگر یک معامله خاص ضررده باشد یا سودده چه اهمیتی دارد؟ معامله دیگري هم وجود دارد.
160- داد وستد را میتوان به فنري تشبیه کرد که هیجانات در آن بالا وپایین می روند ومدام نوسان دارند، هنگامی که بالا و پایین می رود یک جور هایی ترس آوراست اماسرانجام این فنر کهنه می شودیعنی خستگی وارد عمل
می شود ومی فهمید که تجربه این نوسانات هیجانی لذت بخش نیست می فهمید که اگر هیجانات خودرا به تعادل و یک حد وسط برسانید خیلی تجربه لذت بخشی خواهد بود.
161- اگر هنگام هر کاري روي خودتان نظارت کنید و از بیرون به خود نگاه کنید می توانید خود را کنترل کنید.
162- دلیلی ندارد به خودتان سختی دهید و براي رسیدن به هدف همه زندگی خودرا به زحمت بیاندازید.
163- توصیه به افراد دچار استرس : نخست اینکه منطقی به قضایا نگاه کنند هستی به نهایت بزرگ است پیش از اینکه به دنیا بیایید وجود داشته و پس از مرگ تان نیز وجود خواهد داشت اگر کلی به ماجرا نگاه کنید مشکلات تان خیلی مهم جلوه نخواهد کرد. همچنین اگر به زندگی تان مانند یک فیلم نگاه کنید کمک زیادي خواهد کرد.
164- اشتیاق، انرژي، تمرکز، اهمیت به کار ونظم را یک جا با هم داشته باشید تا بهترین معامله گري شوید که می توانید، اما هنگامی که توانستید اینکار را بکنید دلخور شدن از جزئیات فایده اي ندارد.
165- همیشه اطمینان حاصل کنید که روي بیش ازآن مقداري که توانایش را دارید ریسک نکنید.
166- اگر داد وستدعامل نگرانی، ترس، خستگی، افسردگی یا عصبانیت است، حتی اگر از دید رایج موفق هم باشید یک جاي کار اشکال دارد، اگر موفق نشوید که دیگر جاي خود دارد از دادوستد لذت ببرید اگر عامل هیجانات منفی باشد، خواه ناخواه شکسن خورده اید حتی اگر پول هم به دست بیاورید.
167- بازارها براساس ویژگی هاي روان شناختی انسان بنا شده اند وبا کشیدن نمودارهاي بازارها این ویژگی هاي روانی را به صورت تصویري در می آورید.
168- حتی امروزه نیز بسیاري از تحلیل گرها نمی دانند چه چیزي باعث می شود که سهام بالا یا پایین برود.
169- مهم نیست پیش بینی درست باشد یا غلط. بلکه مهم این است که هنگامی که درست پیش بینی می کنید چقدر سود به دست می آورید وهنگامی که پیش بینی تان نادرست است چقدر پول از دست می دهید.
170- مادامی که کنترل شرایط در دستت است یعنی تا زمانی که می توانی معامله اي را نقد کنی دلیلی براي نگرانی وجود ندارد.
171- براي اینکه واقعا عملکرد خوبی داشته باشید باید از موقعیت هاي بسیار سودمند حداکثر استفاده را ببرید.
برخی اوقات باید واقعا تلاش کرد ونباید به داشته ها اکتفا کرد.
172- هنگامی که اشتباه می کنید سریع واکنش نشان دهید.
173- توانایی پذیرش حقایق ناگوار (حرکت بازار یا رخدادي که خلاف معامله فرد باشد) و واکنش سریع وبدون فوت وقت از نشانه معامله گرهاي بازار است.
174- اگر معامله اي خوب جواب نداد، اطمینان داشته باش که می توانی از معاملات دیگر سودهایی به بدست آوري که معامله ضررده را جبران کنند.
175- بازار، استاد سخت گیري است که به ندرت بی دقتی اي را که ناشی از معاملاتی هستند که در ناامیدي طراحی شده اند تحمل می کند.
176- یکی از حقایق اساسی بازار این است که اگر مجبور باشید ببرید، نمی توانید ببرید.
177- براي موفق شدن باید به رویکرد خود ایمان داشته باشید.
178- اصولا باید میان امیدي که به یک شرکت دارید وحرکت نرخ، تعادل برقرار کنید.
179- تحلیل تکنیکال در بازاري که کاملا احساسی است دیدي نسبتا غیر احساسی به تحلیل گر ارایه می دهد.
180- زمان ورود به معامله خرید سها م معمولا اخبار بنیادي است.
181- کسب مهارت در زمینه خرید سهام زمان زیادي می برد
182- نسبتPبه Eدر واقع هیجان سرمایه گذاران را نشان می دهد که به صورت گسترده اي از ترس به طمع تغییر می یابد.
183- باید سهامی را خرید که حرکت خوبی را انجام داده وقدرت نسبی بالایی دارند. سهامی که دیگر سرمایه گذاران نیز به دنبال آن هستند. من ترجبح می دهم روي سهامی سرمایه گذاري کنم که نرخش در حال افزایش است واین ریسک را بپذیرم که ممکن است شروع به کاهش کند. دوست ندارم سهامی را بخرم که هم اکنون در حال کاهش است ونیاز باشد حدس بزنید که کی مسیرش را عوض خواهد کرد.
184- تله اي که بیشتر افراد گرفتارش می شوند، تلاش براي زمان سنجی بازار است.
185- جزاي معامله نکردن در روزهاي خاص بسیار سنگین است وذات انسان هم به گونه اي است که آن روزها، دقیقا روزهایی هستند که بیشتر مردم در بازار معامله نمی کنند.
186- ویژگی هاي افراد موفق: آ نها ذهنی باز دارند و انعطاف پذیرند. همچنین توانایی پذیرش ریسک را دارند چرا که به کاري که می کنند ایمان دارند.
187- ذهن مانند یک چتر نجات است. هنگامی کار می کند که باز باشد البته هر کسی باید فلسفه ویژه خودش را ایجاد کند ومفاهیم اصولی معامله گري را باشخصیت خویش سازگار سازد.
188- نیچه: چیزي که تو را نابود نکند، باعث قوي تر شدن نت می شود.
189- باید فلسفه معاملاتی خود را درک کرده، به آن باور پیدا کنید و کاملا به آن متعهد باشید براي اینکه به چنین شرایطی برسید باید پژوهش هاي بسیاري را به صورت مستقل انجام دهید. فلسفه معاملاتی چیزي نیست که بتوان از کسی به کس دیگر انتقال داد بلکه چیزي است که خودتان باید با گذاشتن وقت و انرژي به آن دست یابید.
190- در استراتژي هاي موفق معمولا چیزي وجود دارد که به عقیده بیشتر مردم از لحاظ غریزي ناخوشایند می آید.
191- قانون این است : کار درست را انجام بده نه کاري که آسان است.
192- حتما نیازي نیست که بیشتر وقت ها درست پیش بینی کنید اما باید حتما از موقعیتهایی که پیش بینی تان درست از آب در آمده نهایت استفاده را ببرید وبراي دستیابی به این هدف دو کار لازم است:
هنگامی که اعتماد بالایی به یک معامله دارید با حجم بالاتري معامله کنید ودیگر اینکه این معاملات را به اندازه اي باز نگاه دارید که بتوانید بیشترین مقدار سود را به دست آورید.
شرط دوم: اگر شرایط بنیادي وتکنیکال هنوز به نرخ هاي بالاتر اشاره دارند وسود سهام دو برابر و یا حتی سه برابر شده است نباید سود خود را بگیرید وبایستی با این میل مبارزه کنید این صبر پولادي که براي باز نگه داشتن چنین معاملاتی تا زمان ثمر دهی لازم است یکی از عواملی است که تفاوت میان جادوگران بازار و معامله گران عادي را مشخص می کند.
193- ضرر بخش مهمی از این کار است هر بار که ضرري پیش می آید باید آن را در آغوش کشید. با به آغوش کشیدن ضرر و درک واقعی آن، کمتر نسبت به ضرر احتمالی، ترس خواهم داشت.
194- فرآیند مرور ضرر احتمالی در ذهن و روبه رو شدن با ضررهاي واقعی کمک می کند که با گذشت زمان، سطح تحمل ریسک افزایش می یاید. بهترین راه براي رویارویی با واقعیت این است که مایل باشم ریسک را در هر سطحی احساس کنم.
195- اگر قاعده اي را یک بار نادیده بگیري بار دیگر تخلف از آن آسان تر خواهد بود. شکستن رژیم غذایی. یک بار آن را بشکنید بار بعد راحت تر استثنا قایل می شوید.
196- چرا معامله گران زیان می کنند؟ نخست اینکه بیشتر معامله گران استرا تژي سودآور ندارند دوم اینکه حتی میان کسانی که این چنین استراتژي را دارند بسیاري هستند که از آن پیروي نمی کنند. دادوستد روي نقطه ضعف انسان ها فشار می آورد و گویی که پاشنه آشیل هر فرد را پیدا می کند.
197- ویژگی هاي یک معامله گر خوب : داشتن دهنی مستقل است همچنین مهم است که ترکیبی از جنبه هنري و جنبه عملی کار را به وجود آورد.
جنبه هنري کار براي این است که استراتزي هاي معاملاتی را کشف ایجاد کنید. جنبه علمی هم براي این لازم است که آن ایده ها را به قواعد خشک معاملاتی تبدیل کنید و آنها را به کار بگیرید.
احتما لش کم است که رویکرد فردي دیگر با ویژگی هاي فردي دیگر هم خوانی داشته باشد. معامله گران موفق سیستم شان را نمی فروشند.
198- بازارها واقعا بیشتر وقت ها تصادفی هستند و بیشتر افراد نمی توانند آنها را زمان سنجی کنند یا شکست دهند شاید بیشتر مردم باور داشته باشند معامله کردن یک هنر است.
199- توانایی عوض کردن دیدگاه، شاید مهم ترین ویژگی یک معامله گر موفق باشد. اگر فردي متعصب و متحجر باشد شاید هرگز نمی تواند در بازار موفق باشد.
200- بازار فرآیندي پویاست و براي موفقیت پیاپی باید همگام با تکامل بازاراسترا تژي ها را اصلاح کرد یا حتی تغییر داد.
اصولا راه میانبري وجود ندارد هر معامله گري باید راه حل منحصر به فردش را براي حل معماي بازار پیدا کند.
قواعد معاملاتی خود را حفظ کنید وسپس از آنها پیروي کنید.
201- معامله گري اصلا قمار نیست. اصطلاح قمار یعنی ریسکی را بپذیرید آن هم در حالی که شرایط به نفع تان نیست. معامله موفق نیاز به فکر کردن دارد، نه قمار. معامله موفق یعنی اینکه هنگامی که اوضاع به نفع تان است ریسک کنید.
202- حرکات نرخ مانند انسان ها هستند امید به زندگانی اي دارند که از لحاظ آماري اهمیت دارد و می توان براي تعیین میزان ریسک آن را به کار برد.
203- در بازاري که در مرحله پیري به سر می برد، آگاهی از علایم پایان احتمالی روند کنونی اهمیت خواهند داشت.
204- وقتی که با بزرگترین حجم ممکن خود معامله می کنید باید معامله تان فورا سودآور باشد. باید خیلی سریع آماده باشید که جلوي رشد ضرر خود را بگیرید.
205- تنها با آموزش دانش داد وستد نمی توان معامله کردن را به افراد آموزش داد. کلید موفقیت در دادوستد انضباط هیجانی است. پول در آوردن به هوش ربطی ندارد اگر هوش عامل اصلی بود افراد بسیار بیشتري از راه دادوستد درآمد زایی داشتند.
فرد باهوش دوست دارد “IQ” خود را بالاتر از رفتار بازار قرار دهد.
206- براي اینکه معامله گر موفقی شوید باید بتوانید اشتباهات خود را بپذیرید. در دادوستد، کسی که به سادگی می پذیرد اشتباه کرده موفق می شود.
به جز دادوستد، شاید کار دیگري نباشد که در آن مجبور باشید به اشتباه خود اعتراف کنید.
207- در دادوستد، نمی توانید شکست هاي خود را کتمان کنید. موجودي حساب تان بازتاب روزانه عملکرد تان است. معامله گري که بخواهد ضررهاي بزرگش را گردن وقایع بزرگ بیندازد، هیچگاه از اشتباهاتش درس نخواهد گرفت. براي یک معامله گر، توجیه کاري، مسیري است که بی برو برگرد به شکست منتهی می شود.
208- بیشتر افرادي که آموزش می بینند موفق نمی شوند زیرا نمی توانند انضباط هیجانی را کنترل کنند یعنی نمی توانند هیجانات خود را از تصمیمات معاملاتی جدا کنند.
209- بیشتر افراد ضرر را ضربه اي به عزت نفس خود می دانند در نتیجه بستن معامله هاي ضررده خود را به تعویق می اندازند. به هر دلیلی چنگ می زنند که جلوي ضرر را بگیرند و در ذهن خود نقطه اي را براي خروج در نظر می گیرند اما بعد نمی توانند آن را عملی کنند. از برنامه خود تخطئی می کنند.
210- اگر چیزي یک بار رخ دهد. منطق می گوید که باز هم ممکن است رخ دهد. رخ دادن هر چیزي ممکن است اما مطمئنا اگر چیزي قبلا رخ داده باشد، باز هم ممکن است رخ دهد.
211- هنگامی که وارد دوره ضرر پیاپی می شوم ترجیح می دهم کتاب هاي غیر تخیلی بخوانم که چیز جدیدي یاد بگیرم با این کار دو چیز عایدم می شود : نخست ذهنم از دادوستد دور می شود. دوم، افزایش دانشم به تقویت عزت نفسم کمک می کند.
212- دوره هاي جدایی از بازار مفید است چون اگر خسته و کلافه شده اید، کار درستی نیست که به معامله کردن و ضرر کردن ادامه دهید. چون این کار باعث می شود که اعتماد به نفس تان بیشتر ضربه بخورد.
213- هنگامی که دچار رکود می شوید صبور باشید و منتطر بمانید موقعیت معاملاتی پیش بیاید که خیلی در باره نظر خود در بازه بازار اطمینان دارید وهمچنین با حجم کم معامله کنید. هدف تان نباید کسب پول زیاد باشد بلکه باید با گرفتن تصمیمات درست، اعتماد به نفس تان را احیا کنید.
214- تنها عامل و مهم ترین عامل ضرر افراد در بازارهاي سرمایه این است که جلوي رشد ضرر هایشان را نمی گیرند… این یک نوع کنجکاوي بشري است و باعث می شود که افراد مدام همین اشتباه را تکرار کنند.
215- اهداف معاملاتی شامل چند مرحله است نخستین و مهم ترین لایه حفظ سرمایه است، هنگامی که به یک معامله نگاه می کنم از خود نمی پرسم ” سود احتمالی چقدر خواهد بود ” بلکه می پرسم ” ضرر احتمالی که ممکن است متحمل شوم چقدر است “. دوم اینکه، با برقراري تعادل میان ریسک و سودها یا ضررهاي تجمعی ام سعی می کنم که سود آوري پایداري داشته باشم. پایداري بسیار مهم تر از کسب درآمدي کلان است. سوم هنگامی که در دستیابی به دوهدف نخستم موفق شدم تلاش می کنم که به سود خیلی بالا دست یابم من این کار را با افزایش حجم معامله، و تنها پس از دوره هاي سودآوري بالا، انجام می دهم.
عامل اصلی در کسب ثروت حفظ سرمایه وانتظار کشیدن تا رسیدن زمان مناسب براي به دست آوردن سودهاي استثنایی است.
216- نباید بگذارید دادوستد کل زندگی تان را بگیرد. باید اوقاتی از آن دور شوید و وقت تان را با افرادي که دوست شان دارید سپري کنید. باید در زندگی تان تعادل ایجاد کرد.
معامله گران شاید پول بیشتري به دست آورند اما لذت زندگی اي متعادل، متنوع ورضایت بخش را ازدست می دهند.
217- عامل بسیار مهم در موفقیت یک معامله گر توانایی اقرار به اشتباهات است. کسانی که عزت نفس خود را با پیش بینی درست در بازار گره می زنند هنگامی که رفتار بازار نشان می دهد که اشتباه کرده اند به سختی ضرر را می پذیرند.
218- در هیچ کاري جایی براي حقه بازها وجود ندارد. تفاوت در پاداشی است که فرد در قبال یک عمل ناصادقانه به دست می آورد.
219- اگر خودمان کارمان را پاکسازي نکنیم، کسی دیگري این کار را خواهد کرد ونتیجه اش راضی مان نخواهد کرد به جاي اینکه از یک کارد تیز استفاده کنند، معمولا با اره اي کند کار می کنند.
220- بسیاري از افرادي که خود را موفق جا می زنند شکست خورده هاي واقعی هستند.
221- خدا بازار را دستکاري نمی کند من معامله گري را می شناسم که فکر می کرد این طور است. ورشکست شد.
222- یک معامله گر موفق باید بتواند حرص را در خود تشخیص دهد وآن را کنترل کند اگر هنگامی که سود می برید ذوق زده می شوید وهنگامی که ضررمی کنید افسرده می شوید بازار جاي شما نیست.
223- باید بتوانید در بازاري آکنده از ترس، به روشنی فکر کنید وقاطعانه رفتار کنید. بازارهایی که آشفته می شوند بازارهایی هستند که بهترین فرصت ها را می توان در آنها یافت.
اصولا در بازاري که دچار آشفتگی می شود حتی معامله گرهاي حرفه اي هم ترجیح می دهند وارد نشوند. این فرصتی است که شما براي کسب سود دارید. ” هنگامی که بقیه وارد بازار نمی شوند اگر حواس تان را جمع کنید می توانید پول حسابی به دست بیاورید”
224- توانایی در تفکر روشن و منطقی واینکه بتوانیم هنگامی که بقیه دچار ترس شده اند شجاعت به خرج بدهیم از عوامل موثر در موفقیت بازار است.
باید بدانید که هنگامی که بازار از کنترل خارج می شود چه کاري می خواهید بکنید در کل ذات انسان بدین گونه است که دچار تردید می شود.
225- زمانی در کار دغل بازي صورت می گیرد که افراد با خودشان صادق نباشند. به باور من بیشتر دزدها وخلاف کارها آن قدر به خود دروغ گفته اند که خودشان هم باورشان می شود.
226- اگر خیلی روي ریسک نکردن روي سودهایتان تمرکز کنید نخواهید توانست سود کلانی ببرید.
227- جایی سرمایه گذاري نکنید که نمی دانید چه کار می کنید. عملکرد گذشته، نتایج آینده را تضمین نمی کند.
228- کسی نمی تواند پولی به دست بیاورد، مگر اینکه مایل به از دست دادن آن باشد. اگر پولی که بتواند آن را از دست بدهید وشب آسوده نخوابید بازار جایتان نیست. توانایی پذیرش ضرر از عوامل پایه اي است که در توانایی در کسی سود در بازار اثر دارد.
229- بهتر است احمق باشیم وسود بگیریم تا اینکه تیز باشیم و ضرر کنیم.
230- کار ( بازار ) واقعا لذت بخش است چون چالشی بی پایان است و معمایست که همواره تغییر می کند.
231- معامله گر هاي موفق بیشتر تمایل به احساسات درونی خود دارند تا اینکه کاملا بر اساس تحلیل عمل کنند.
232- فروتنی معامله گر خوب را از دیگران متمایز می کند یعنی هنگامی که خطایی را مرتکب می شود بتواند به آن اقرار کند.
333- اگر بتوانید کارآمد ترین فرد باشید همواره فرصت سود خواهید داشت شاید همیشه این طور نباشد اما در درازمدت چنین است.
تفکر نوآورانه از تحلیل هاي پیچیده هم نیرومند تر است.
234- یک بازار ساز باهوش کسی است که ریسک را منتقل می کند.
235- هرگاه که هیچ کس نمی خواهد وارد بازار شود، زمانش فرا رسیده که دست به کار شوید.
236- به جاي اینکه به دنبال موقعیت هایی باشید که بتوانید از همه فرصت خود استفاده کنید به دنبال برتري هاي نظري وکوچک باشید.
237- از تصورات نادرست در بازار: بسیاري از افراد تمایل دارند که به شایعات گوش کنند. خیلی علاقمندند بدانند چه کسانی می خرند و چه کسانی می فروشند. فکر می کنند این اطلاعات مهم هستند اما به ندرت به دردخور هستند.
238- مهم ترین شرط ضروري براي دادوستد موفق این باشد که روشی را به کار بگیرید که دقیقا تعریف شده باشد یا به دیگر سخن رویکرد ي داشته باشید که براي تان ایجاد برتري میکند.
اگر ندانید که روش کارتان چیست اصلا روش ندارید. (همچنین خرید یک سهم به این دلیل که باجناق تان به شما پیشنهاد داده است روش نیست).
239- اگر سیستم خوبی هم داشته باشیم با مدیریت سرمایه بد پول را از دست خواهیم داد.
240- حتی اگر روش سودآوري دارید باید اعتماد کافی را به آن داشته باشید تا در دوره ضررده نیز به آن پاي بند
بمانید اما مهم است که میزان ریسک را با کم کردن حجم معامله پایین بیاورید تا نسبت میان ریسک وسرمایه تان تقریبا ثابت بماند.
241- احتمال ورشکستگی همیشه بالاتر از احتمال افزایش ناگهانی وامید یک شبه است.
242- احتمال حرکت کاهشی ناگهانی بسیار بیشتر از حرکتی افزایشی به همان اندازه است.
243- نرخ معمولا با سرعت وشدت بیشتري حرکت کاهشی انجام می دهد تا حرکت افزایشی.
244- می توانیم هر فرد باهوش و تیزهوش را آموزش دهیم که معامله گر شود. معامله گرها ساخته می شوند، آنها زاده نمی شوند.
245- اگر خیلی محافظه کار شوید هیج معامله اي انجام نخواهید داد و اگر خیلی هیجانی عمل کنید ضررهاي بسیاري را متحمل خواهید شد راهش این است که میان این دو تعادل برقرارکنید.
246- فکر نکنید که می توانید بازار را شکست دهید.
247- تنوع بخشی تنها ناهار رایگانی است که می توان در وال استریت خورد.
248- هر بازار یک ریتم دارد و کار ما معامله گرها این است که بااین ریتم هماهنگ شویم. وقتی آن معاملات را انجام می دهم در واقع معامله نمی کنم، معاملات انجام می شوند.
249- نکته مهم این است که میان چیزي که می خواهید رخ دهد وچیزي که می دانید رخ خواهد داد تمایز قایل شوید حس درون می داند که چه چیزي رخ می دهد.
250- در دادوستد مانند تیراندازي، هرگاه زور و فشار ویا تلاش کردن در کار بود نادرست است با بازار همگام و هماهنگ نیستید. معامله بی عیب ونقص معامله اي است که بدون تلاش انجام پذیرد.
251- گونه هاي مختلف تحلیل بازار را می توان نقشه هاي گوناگونی از یک قلمرو دانست. معامله گرهاي بسیار خوب نقشه هایی را پیدا می کنند که بیشترین نزدیکی را به قلمرو بازار داردآن هم به گونه اي که برایشان کاربرد داشته باشد.
252- تفاوت عمده میان معامله گران موفق وسایرین باورها می باشد. باور محض به عملی بودن موفقیت شان است. معامله گرهاي بزرگ به توانایی شن در سودآوري بدون هیچ تردیدي ایمان دارند. ایمان واعتمادي که با توانایی شان در بازار تایید شده است.
253- معامله گران موفق استراتژي معاملاتی موثري دارند یعنی یک سري نمودار، تصویر ذهنی، واژگان واحساسات درونی که به هدف مطلوب منجر می شوند.
ممکن است که یک معامله گر مصمم عمل کند اما شاید بی تصمیمی معامله گر دیگري را فلج کند تفاوت در استراتژي آنها ست.
254- از ویژگی هاي معامله گر موفق، مدیریت حالت هیجانی فرد می باشد. زیرا با هر چیزي رو به رو می شوند هرگاه که امور مطابق میل شان پیش نمی رود به جاي آنکه هیجانی شوند آسوده می مانند وهمگام با رویکردشان عمل می کنند. می دانند که باید از دید هیجانی خود را از احساساتی که نسبت به معامله خود پیدا می کنند جدا کنند. معامله گرهاي بزرگ براي آنکه تعیین کنند که نیاز به اصلاح رویکردشان دارند باخونسردي بازخوردهاي لازم را دریافت می کنند.
255- یکی از موارد اختلاف در معامله گران ” استعاره فعال ” است که منظور دید ما نسبت به جهان چگونه است. چگونه باورهاي خود را شکل می دهیم وشیوه زندگی ما چگونه است. هر استعاره فعال ذهن معامله گر را به سوي دسته باورها ورویکردهاي متفاوتی نسبت به بازار هدایت می کند که برخی از آنها از برخی دیگر کارآمد ترند. داشتن استعاره فعال هماهنگ با شیوه معاملاتی در دادوستد نقش بنیادي دارد.
256- معامله گرها باید پیشرفت خود را بر پایه عملکرد گذشته حود بسنجند نه عملکرد معامله گرهاي دیگر.
257- معامله گرهاي موفق یاد گرفته اند که از ریسک پرهیز کنند نه که در پی آن باشند. ضمنا شمار اندکی از آنها براي هیجان دست به داد وستد می زنند.
یکی از شعارهاي بزرگ معامله گران بزرگ، توانایی آنها در حفظ حالتی بدون هیجان و آسوده در هنگام دادوستد می باشد.
258- شاید در زندگی خود به دنبال هیجان باشید اما آن را در دادوستد جستجو نکنید.
259- یکی از چیزهایی که بیشترین ضربه ها را به فرد می زند این است که مدام در باره اشتباهات گذشته خود حرف بزند و به آنها بیاندیشد.
260- بیشتر افراد به این خاطر می بازند که هیچگاه کارهاي لازم را که براي موفقیت در دادوستد لازم است، ندارند.
261- دریافت افراد از حقیقت و واقعیت یکی نیست چیزي که اهمیت دارد سیستم باور فرد است نه حقیقت.
262- براي گذار از یخ زدگی وترس از انجام معامله، باید تصویرهاي تهدید کننده فاجعه اقتصادي را که از پیش در ذهن مانده پاک کرد و تصاویر جدیدي را از معامله گري شاد، با اعتماد به نفس و موفق، با رنگ هاي شاد طراحی کرد.
263- چه چیزي باعث انجام معامله ضعیف می شود؟ چه چیزي باعث ترس از ضرر می شود؟ نداشتن سیستم معاملاتی. این عامل پایه اي است که معامله گرهاي ضررده را از معامله گرهاي برنده جدا می کند.
سلام، ممنون بابت انتشار این مطلب ارزشمند، فکر می کنم ارزش خواندن این کتاب بی شمار سودآور باشد. ممنون